
عواملی که ممکن است در میان افراد جامعه و ملت ها ایجاد روح وحدت و یگانگی کند ، در نگاه اولیه یکی از جهات زیر است:
1_ نژاد و خون 2 _ وطن و محل سکونت 3_ زبان 4_ آئین و مذهب .
اسلام ، مسئله ی همخونی ، هم وطنی و همزبانی را موضوعات اصیل و قابل ارزش نمی شناسد . اسلام معتقد است که جهات یاد شده نمی توانند در میان افراد و ملت ها یک پیوند مقدّس و ناگسستنی ایجاد نموده و رفتار مردم را نسبت به یکدیگر ، رفتاری برادرانه و مخلصانه سازد. اسلام می گوید ، عوامل نامبرده اگر چه ممکن است تا حدودی ، حلقه ی اتصال در میان مردم پدید آورد و آنها را در غم وشادی یکدیگر شریک کند ولی هرگاه جهات نیرومندی مانند مظاهر دلفریب مادی با عوامل فوق ، اصطکاک و تصادم پیدا کند ، در آن صورت حلقه ی اتصال میان مردم ، از هم گسسته و روح عناد و دشمنی جایگزین وحدت و یگانگی خواهد شد. اما چنانچه افراد و ملت ها دارای یک آئین و مذهب باشند یعنی بدانند آفریدگار حکیم و دانایی آنها را برای رسیدن به کمال انسانی آفریده و برای بهتر زیستن آنان ، مقرراتی سعادت بخش و جامع الاطرافی به نام دین نهاده است و نیز بدانند با مرگ و پشت سر گذاشتن این دنیا کتاب عمر آنان بسته نمی شود و بلاخره از پس امروز فردایی است که هر کس ثمرات تلخ و شیرین کردارش را در آن روز خواهد چشید، و باز معتقد باشند افرادی خوشبخت و سعاتمندند که فرمان خدا و دستور العمل زندگی را که او مقرر داشته ، اطاعت کنند و بندگان ایمانی و مذهبی خود را محترم و گرامی بدارند ، در آن صورت آنچنان پیوندی در میان آنان ایجاد می شود که کمترین عاملی نخواهد توانست این حلقه ی اتصال را گسسته و رفتار آنان را نسبت به یکدیگر خصمانه سازد ..
نظرات شما عزیزان:

